برای سالیان متوالی مارک زاکربرگ بیان گذار جوان فیسبوک به عنوان رهبری جسور و پیشرو در سیلیکون ولی محبوبیت بالایی داشته ولی به دلایلی که حدس آن حتی شاید دشوار باشد محبوبیت او به شدت کاهش یافته و گویا تبدیل به فرد منفوری شده است.
غالبا مشاهده ی تغییرات عمده در شهرها به مدت زمان طولانی نیاز دارد ولی در سانفرانسیسکو گویا شرایط متفاوت است. در این شهر در مقایسه با باقی شهرهای آمریکا سرعت پیشرفت تکنولوژی چیزی در حدود 10 درصد بیشتر از سایر نقاط است.
جالب است بدانید تنها موردی که سرعت تغییر آن حتی از تکنولوژی هم بیشتر است تغییر نظر متخصصان فعال در حوزه ی تکنولوژی نسبت به یکدیگر می باشد. یک روز ایلان ماسک مخترعی هوشمند است و روز دیگر نادانی است که مواد روان گردان مصرف کرده و به افراد منجی دانش آموزان گرفتار در غار تام لوآنگ توهین میکند و چندی بعد درست با معرفی موشک اسپیس ایکس و خودرو جدید تسلا تبدیل به مخترعی با استعداد و توانا می گردد.
این مسئله تنها درباره ی ایلان ماسک صدق نمی کند. جک دورسی نیز یک روز استاد مدیتیشن است و روز دیگری هیولایی است که به دونالد ترامپ اجازه ی نقض قوانین توییتر را داده است و سپس درست بعد از شوخی وی با لوگوی جدید فیسبوک و منع نمایش تبلیغات سیاسی در توییتر تبدیل به بهترین انسان کره ی زمین میشود. جالب است بدانید که در این شهر شاید تنها فردی که تمامی مردم در عدم دوست داشتن وی هم عقیده بوده اند مازک زاکربگ باشد.
برای سالها زاکربرگ به عنوان رهبری جسور و پیشرو فارق از هر محدودیتی شناخته میشد ولی اوایل فعالیت خود حاشیه های کودکانه بسیار زیادی داشته است. به عنوان مثال، با هدف شوخی در جلسه ای با اعضای شرکت سرمایه گذارای سکویا با لباس خواب حضور پیدا کرد و با ارائه فایل پاورپوینتی که در آن به دلایلی برای عدم سرمایه گذاری و اعتماد به استارت آپ خود پرداخته موجب تمسخر فیسبوک در رسانه ها گردید و یا اینکه بر روی اولین کارت ویزیت خود عبارت “لعنتی، من خودم مدیرعاملم!” را نوشته بود.
با تمام این ها بازهم هنوز برخی از سرمایه گذاران، روزنامه نگاران و موسسان به مارک زاکربرگ به چشم فردی دانا نگاه میکنند و بر این باورند که او نه تنها بزرگترین شبکه ی اجتماعی در دنیا را ساخته است بلکه با آینده نگری بالا و ارائه ی سهام فیسبوک با ساختاری دو لایه به بازار، قدرت خود را در هیئت مدیره تثیبت کرده است و هیچ کس توانایی اخراج او از شرکتش را نخواهد داشت.
شاید زمانی کار کردن برای فیسبوک برای خیلی از افراد یک شغل رویایی و دور از دسترس به نظر می رسید ولی در حال حاضر با توجه نظر سنجی بهترین مشاغل در سایت Glassdoor در رده هفتم فرار گرفته است. این افت محبوبیت فیسبوک دلایل متعددی دارد که برخی از آن ها درز اطلاعات شخصی کاربران، تقص حریم خصوصی اکانت ها و دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2016 می باشد.
البته وجود اشتباه و خطا در تمامی افراد فعال در حوزه ی تکنولوژی تقریبا امری طبیعی و همیشگی است ولی این تنها مارک زاکربرگ است که هیچ گاه از اظهار نظرهای اشتباه و خطاهای انجام داده ی خود اظهار پشیمانی نکرده و از نظر مردم همیشه خود را عقل کل میداند.
از طرفی گویا چندی پیش آرون سورکی، کارگردان آمریکایی که از شخصیت مارک زاکربرگ برای ساخت یکی از فیلم های خود با نام شبکه اجتماعی الهام گرفته است، طی نامه ای از مارک زاکربرگ درخواست کرده است که نظرش را در ارتباط با تبیلغات سیاسی در فیسبوک تغییر دهد. مارک زاکربرگ نیز در پاسخ به او در صفحه ی خود با الهام از فیلم سینمایی رئیس جمهوری آمریکا که کارگردان آن نیز سورکین بوده است نوشت : “دفاع از آزادی بیان”.
شاید مارک زاکربرگ بر این باور باشد که این نوع اظهار نظر کارآمد است ولی در دیدگاه مردم اصلا اینطور نیست. حتی یکی از سرمایه گذاران فیسبوک بر این باور است که زاکربرگ الگوی ترسناکی است و یکی دیگر از کارکنان فیسبوک بدون افشای نام خود گفته است مارک زاکربرگ هیچ احساسی از خود نشان نداده و ما گاهی تصور میکنیم رئیس ما یک ربات است.
البته طی چندین سال اخیر موارد مشابه در سیلیکون ولی نیز وجود داشته است. چنانچه نشریات دو دهه ی اخیر را بررسی کنید بی تردید داستان بیل گیتس بنیان گذار جوان مایکروسافت را مشاهده خواهید کرد که تشابه بسیار زیادی با اوضاع حال حاضر مارک زاکربرگ داشته است. گویا بیل گیتس نیز در ابتدای فعالیت خود به قانون گذاران توهین کرده و حتی در سال 1998 به نقض قانون ضد تراست نیز متهم شده است.
گویا در آن زمان بیل گیتس با تصور عدم ارزشمندی کنگره آمریکا، تصمیم به مبارزه با دولت آمریکا گرفته بود ولی ناگهان دچار تحول شد. التبه گمانه زنی ها بر آن است که شاید بیل گیتس تسلیم فشارهای دولت شد ولی این احتمال هم وجود دارد که شاید به این نتیجه رسیده بود که مواردی حتی مهم تر از پیروزی در زندگی وجود دارد. به هر صورت دلیل این اقدام بیل گیتس هرچه که باشد او را تبدیل به فردی فروتن کرده است و تنها یک دهه زمان نیاز بود که فردی که روزی به عنوان شیطان در عالم تکنولوژی شناخته میشد، تبدیل به رهبری دوست داشتنی گردد.
از نظر بسیاری از افراد امکان تبدیل فردی همچون زاکربرگ به انسان متواضعی همچون بیل گیتس وجود ندارد و برخی از دلایل آن این است که ارزش سهام فیسبوک در حال رشد است و هیئت مدیره با زاکربرگ مخالفتی نمیکند و برخلاف بیل گیتس در اوج فعالیت خود دچار تحول گردید، تنها موردی که برای زاکربرگ اهمیت دارد رشد درآمد فیسبوک است و هیچ اهمیتی به تبعات اجتماعی فعالیت ها و اظهار نظرات خود نمیدهد.
منبع : vanityfair
این مطلب چقدر برای شما مفید بود؟
امتیاز 4.5 / 5. تعداد نظرات : 2
اولین نظر را شما ثبت کنید!